نامه فوقالعاده خواندنی پیرس مورگان به جرمی کلارکسون، مجری تازه اخراج شده برنامه تاپ گیر : سالها پیش مرا با مشت زدی، اما حالا ده توصیهام بخوان و سعی کن زندگیات را از نو بسازی …
متوجه هستم. مادرت تازه از دنیا رفته. زندگی زناشوییات به بنبست رسیده. از نظر سلامت جسمانی در وضعیت مناسبی نیستی. بیش از حد سیگار میکشی. و شایعات بسیاری پشت سرت وجود دارد. جرمی عزیز، این بار تهیهکننده سخت کوش و وفادارت را کتک زدی و نه من را. حالا ده توصیه من را بخوان و سعی کن زندگیات را از نو بسازی. با احترام و محبت فراوان. پیرس مورگان.
چندی پیش جرمی کلارکسون ، مجری اصلی برنامه تخت گاز ، تاپ گیر ، Top Gear ، به دلیل ضرب و شتم اوشن تایمون، تهیهکننده این برنامه، از کار برکنار شد. حالا پیرس مورگان، مجری باسابقه تلویزیونی و همکار قدیمی کلارکسون، با نوشتن نامهای حاوی چند توصیه جالب و خواندنی، او را به آرامش دعوت کرده است…
جرمی عزیز
بابت اخراج شدنت متاسفم.
نه، باور کن! از صمیم قلب متاسفم.
اما باید قبول کنی مدیران بیبیسی چاره دیگری نداشتند. غذای گروه هر چقدر هم سرد و بیکیفیت باشد، تو حق نداری هیچ کدام از اعضای گروه تولید برنامهات را با عصبانیت کتک بزنی و به آنها فحاشی کنی.
وقتی تابستان سال گذشته، بعد از ده سال، آشتی کردیم، متوجه شدم از نظر جسمی و روحی خیلی حساس و آسیبپذیر شدهای. متوجه هستم. مادرت تازه از دنیا رفته. زندگی زناشوییات به بنبست رسیده. از نظر سلامت جسمانی در وضعیت مناسبی نیستی. بیش از حد سیگار میکشی. و شایعات بسیاری پشت سرت وجود دارد. خیلی خوب میدانم که از بعضی از سیاستهای مدیران بیبیسی متنفری. و کاملا درک میکنم از اینکه دیگر نمیتوانی برنامه تخت گاز را اجرا کنی چقدر غمگین و دلشکسته هستی.
شبی که با هم آشتی کردیم، از یک طرف خوشحال بودم که دشمنی را کنار گذاشتیم و از طرفی دیگر نگران بودم که این عصبانیت شدید و غیر قابل کنترل تو، جایی دیگر و در موقعیتی دیگر، کار دستت بدهد. چند ماه قبل در یک مهمانی به آدرین آنتونی گیل، که از دوستان خوب خودت هم هست، گفتم: «احساس میکنم اوضاع جرمی زیاد روبهراه نیست.» و او هم تایید کرد. پس خیلی دور از ذهن نبود که یک روز صبح از خواب بیدار شوم و بشنوم که باز آتش خشمت دامن یک نفر دیگر را گرفته است. مشکل اینجاست که آن یک نفر، تهیه کننده سختکوش و وفادار برنامه خودت یعنی «تخت گاز» بود، نه من! اگر دوباره من را کتک میزدی، مردم نه تنها ناراحت نمیشدند بلکه تشویقت هم میکردند و روی سرت برف شادی میریختند.
ضمنا من فکر میکنم تیم حقوقی که از تو دفاع میکند کارش را به درستی انجام نداده است. به عنوان تنها موجود زندهای که پیش از این ماجرا از تو کتک خورده، میتوانم شهادت بدهم که ضربات تو آنقدر ضعیف و بیجان است که به سختی میتوان اسم “مشت ولگد” را روی آن گذاشت. اگر یادت باشد وقتی سومین مشت را توی صورتم زدی، خندیدم و گفتم: «همین بود؟ پسر سه ساله من که از این محکمتر میزند!» صادقانه باید بگویم که در آن لحظه احساس کردم کسی با یک تکه دستمال کاغذی خیس به صورتم ضربه میزند.
راستش بعد از اینکه عکسهای جنجالی تو و آن خانمی که همسرت نبود را در روزنامه دیلی میرر (Daily Mirror) چاپ کردم، حقم بود از تو کتک بخورم. ولی خودت بهتر از هر کسی میدانی که اوشن تایمون کاملا بیگناه بود. واقعاً خجالتآور است که طرفداران برنامه تخت گاز در شبکههای اجتماعی دارند او را تهدید میکنند و مدام به او توهین میکنند. و تو سکوت کردهای. امیدوارم بیانیهای بدهی تا این افراد از رفتار احمقانه خودشان پشیمان شوند. همانطور که مطمئنم خودت هم از رفتار احمقانهات پشیمانی.
از کاری که کردهای دفاع نمیکنم. هیچکس نمیتواند از چنین رفتار زشتی دفاع کند. اما من میدانم که روزهای سختی را پشت سر گذاشتهای. و از نظر جسمی و روحی در شرایط مساعدی نیستی. حالا دیگر برای صحبت در مورد این مسائل خیلی دیر شده است. کار تو با شبکه بیبیسی تمام شده. ممکن است برنامه تخت گاز دیگر هرگز به روزهای اوج خودش برنگردد. و تو دوباره باید با حقیقت زندگی رو به رو شوی. به عنوان کسی که طعم تلخ برکنار شدن از اجرای یک برنامه پرمخاطب را چشیده، توصیه میکنم کارهای زیر را انجام دهی تا بتوانی زندگیات را از نو بسازی:
۱. بلیط بگیر و به یک منطقه گرم و ساحلی سفر کن. تلفن همراهت را خاموش کن. غذاهای مورد علاقهات را بخور. کنار ساحل دراز بکش. و زندگینامه کیت چگوین را بخوان تا خدا را شکر کنی و بدانی که اوضاع میتوانست بدتر از این باشد.
۲. فعلا کار جدیدی را قبول نکن. به زودی پیشنهادهای کاری بینظیری را دریافت میکنی. با نادیده گرفتن واقعه تلخ اخیر، میتوان گفت که تو مجری فوقالعادهای هستی که حیطه تواناییهایش بسیار فراتر از بررسی یک خودروی جگوار XKR است.
۳. سعی کن به مردم یادآوری کنی که هنوز زندهای. معمولا در چنین شرایطی مردم کمکم با فعل زمان گذشته از تو یاد میکنند. یا وقتی اتفاقی تو را میبینند، مثل کسانیکه با شرکت در مراسم ختم سعی دارند به بازماندگان متوفی دلداری بدهند، دستهایشان را دورت حلقه میکنند و آرام در گوشت میگویند: «خیلی خیلی متاسفم!» میدانی، بهترین پاسخ به این آدمها این است: «چرا متأسّف؟ به خاطر بوی بد دهانت؟»
۴. سعی کن کارهای ساده و مفرح انجام بدهی. کارهایی مثل نامه فرستادن. بعد از اینکه از روزنامه دیلی میرر اخراج شدم، تصمیم گرفتم برای یکی از دوستانم نامه بفرستم. ولی ۱۱ سال بود که این کار را نکرده بودم. و به کلی از سیستم جدید اداره پست بیاطلاع بودم. این موضوع را زمانی فهمیدم که سعی داشتم با زبانم پشت یکی از تمبرهایی که خودشان چسب دارند را خیس کنم!
۵. به فکر انتقامجویی و عصبانی کردن رؤسای سابقت نباش. با این کار خیلی حقیر و بدبخت به نظر میرسی. به جای این کار به فکر ارتقای موقعیت شغلیات باش. مثل من که بعد از اخراج شدنم به عنوان یکی از داوران شوی «کشف استعدادهای آمریکا» (America’s Got Talent) و جایگزین لری کینگ در سیانان مشغول به کار شدم. پیش از این همیشه سعی میکردم اسلی بایلی، همان زنی که من را اخراج کرد، را عصبانی کنم. به همین خاطر همیشه در مصاحبههایم به شوخی میگفتم: «میدانید آخرین جملهی اسلی وقتی داشت من را اخراج میکرد چه بود؟ او گفت “پیرس، تو دیگه هیچوقت نمیتونی تو این شهر کار کنی.” ولی میبینید که پیشبینیاش درست از آب درنیامد. و حالا من دارم در هالیوود کار میکنم».
۶. ورزش کن تا تندرست بمانی. میدانم حوصلهاش را نداری. اما قبول کن که این کار ذهنت را آماده میکند تا بتوانی تصمیمهای درست و عاقلانهای برای آیندهات بگیری.
۷. وقت بیشتری را با خانوادهات بگذران. در چنین شرایطی فقط به اعضای خانوادهات میتوانی اعتماد کنی.آنها تنها افرادی هستند که تو را فقط به خاطر وجود خودت دوست دارند و نه به خاطر شهرت و موقعیت اجتماعیات. زمانیکه از روزنامه دیلی میرر اخراج شدم، تنها چیزی که به من امید و آرامش میداد وجود فرزندانم بود. البته پسر سهسالهام، برتی، هر بار اخبار را میدید شروع میکرد به گریه کردن. و ما باید به او میفهماندیم که قرار نیست من را اعدام کنند!
۸. وقتی آدمهای لات و بیسروپا در خیابان مسخرهات میکنند، آرامش خودت را حفظ کن. بیا با هم روراست باشیم. رفتار خودت با تایمون هم خیلی بهتر از این آدمها نبود. پس لطفاً در چنین شرایطی خشمت را فرو ببر و لبخند بزن. و بدان که وجودت خیلی باارزشتر از آن است که با چنین افرادی بحث کنی.
۹. بازیهای تیم محبوبت، چلسی، را تماشا کن. تماشای مسابقات فوتبال به شکل معجزهآسایی حال آدم را خوب میکند. فردای روزی که از دیلی میرر اخراج شدم، آرسنال با لسترسیتی بازی داشت. و من هم دوست نداشتم تیم محبوبم یعنی آرسنال ببازد. نیمه اول بازی با نتیجه ۱ بر صفر به نفع لسترسیتی تمام شد. و همان موقع بود که یک عالمه اس ام اس کنایه آمیز به دستم رسید با این مضمون که: «هی رفیق! مثل این که از زمین و آسمون داره برات میباره.» ولی خوشبختانه نیمه دوم با نتیجه ۲ بر یک جلو افتادیم. و آرسنال در رده اول لیگ برتر قرار گرفت. آن لحظه آنقدر خوشحال بودم که موفقیت تیم محبوبم را با هیچ موقعیت شغلی عوض نمیکردم.
۱۰. حتی فکرش را هم نکن که برنامه جدیدی را در آمریکا شروع کنی. چون روحیه تو با این کشور سازگار نیست.
در پایان باید بگویم که در این چند روز مدام در حال شنیدن خبرهای غمانگیز و عجیب و غریب هستم. تو اخراج شدی. زین مالیک گروه وان دایرکشن را ترک کرد و … اما مهم این است که اهداف مشخصی داشته باشی. و امیدت را از دست ندهی.
همین چند روز پیش، ۱۵۰ نفر در حادثه سقوط هواپیما کشته شدند. و ۱۶ نفر از قربانیها، دانشآموزان نوجوان آلمانی بودند. اخبار واقعی اینها هستند. مصیبت واقعی یعنی سقوط یک هواپیما.
با احترام
پیرس
منبع: کافه سینما
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: